یک سئوال تا به حال به این فکر کردین که در هر ماه واقعا چند روز کار می کنید ؟ منظورم کار درست و حسابی هست نه فقط حضور در محل کار!
ببینید یک نکته خیلی مهم و ضروری در استارتاپ ها و پروژه های نرم افزاری بحث تخمین هست. اینکه شما بتونید یه تخمین حدودی در مورد اینکه یک کار رو میتونید تا کی انجام بدید! بحث تخمین ها در اسکرام خیلی مهم و ضروری هست ، و واقعا یک مهارت محسوب میشه !
زمان مهمترین منبع برای یک استارتاپ هست ، و تخمین های درست میتونه در موفقیت یک استارتاپ خیلی کمک کنه ، در این پست می خوام در مورد یک واقعیت با شما صحبت کنم ، شما با استفاده از محاسباتی که در ادامه آمده میتونید تخمین های بهتری داشته باشید.
توجه شما رو به یک ماه کاری جلب می کنم !
فرض کنیم یک ماه کاری ۳۱ روزه باشه ، اگر روز های تعطیل شامل ۴ جمعه و ۱ روز تعطیل رسمی در ماه در نظر بگیریم جمعا ۵ روز حذف میشه ، ۲ روز رو هم میگیریم بابت مرخصی ، جمعا ۷ روز از ماه کم میشه ۲۴ روز مفید باقی می مونه ! این عدد زمانی که ۵ شنبه رو هم جزو تعطیلی ها حساب کنیم میشه ۲۰ روز.
خوب شاید بگید ، خوب ۲۰ روز کار میکنیم دیگه ! خوبه که ! نه اینجور نیست ، توجه شما رو به دو نکته جلب می کنم !
ما یک مفهومی داریم به عنوان ساعت حضور ، یعنی زمانیکه شما در محل کار حضور دارید ، در این زمان فعالیت شما شامل :
کار فعال ، صحبت با همکاران ، چک کردن تلگرام ، وب گردی ، نماز ، نهار و…. میشه!
مفهوم دیگری به نام حضور فعال هست که شامل : کار مستقیم بر روی پروژه ، شرکت در جلسات مرتبط و مطالعه و تحقیق در اون موارد میشه !
در اینجا مفهومی رو خودمونی تعریف میکنیم با عنوان ضریب تمرکز ! یعنی چی ؟ یعنی اینکه شما به چه نسبتی روی زمان فعالتون متمرکز هستید ، این ضریب رو برای شرکت های ایرانی فکر می کنم ۰٫۶ در نظر بگیریم خوب باشه ، در بهترین حالت ۰٫۷ میشه در نطر گرفت! حالا یعنی چی !
یعنی اینکه شما در ازای ۷ ساعت حضور ، با ضریب تمرکز ۰٫۶ ، حدودا ۴ ساعت بیشتر روی پروژه متمرکزی نبودین ! و کار مفید انجام ندادین!
همین محاسبه رو برای روزهای حضور در نظر می گیریم !
گفتیم بدون در نظر گرفتن ۵ شنبه ها بعنوان روز تعطیل شما ۲۴ روز در ماه حضور در محل کار حضور دارید که اگر ضریب ۰٫۶ و ۰٫۷ رو روی اون اعمال کنیم به این نتیجه میرسیم که در ماه شما در بهترن حالت ۱۶٫۵ روز کاری مفید و در حالت نرمال ۱۴٫۵ روز نرمال کار می کنید.
حالا اگر ۵ شنبه ها رو هم در نظر بگیریم بعنوان تعطیلات محاسبات به قرار زیر میشه !
تعداد روز کاری ۲۰ روز ، با در نظر گرفتن ضریب ۰٫۷ کلا ۱۴ روز کار مفید و با در نظر گرفتن ضریب ۰٫۶ کلا ۱۲ روز کار مفید میشه !
جالب تر از همه اینه که ما ، مخصوصا برنامه نویس ها در تخمین هاشون همیشه اشتباه میکنن ! مثلا یک نرم افزار رو تخمین میزنن که ۱ ماهه به ریلیز میرسونن ولی ۳ ماه زمان میبره ! اشتباه اینجاست که زمان تقویمی و زمان کار مفید رو در نظر نمی گیرن!
یکی از دوستان قدیمی برنامه نویس یه حرف جالبی میزد ، میگفت آقا در زمان تخمین برای یک نرم افزار هر تعداد روز کاری که به ذهنتون رسید رو در ۳ ضرب کنید و زمان تحویل رو اون تاریخ اعلام کنید !
در کل هدفم از نوشتن این پست این بود که یادتون باشه در تخمین ها حتما این محاسبات رو در نظر بگیرید!
امیدوارم این پست مفید واقع شده باشه !
منتظر نظراتتون هستم !
به نظرت اگه زمان تخمینی رو ۳ برابر در نظر بگیریم قانون پارکینسون باعث نمیشه که کار هم به همون اندازه کش بیاد؟
هدف از این پست این بود که ما معمولا تخمین های اشتباهی انجام میدیم و بدونیم که تو ذهن ما ، روز کار مفید محاسبه میشه ، ولی روزهای تقویمی بیشتر است، این یک توصیه نیست که هر چی تو ذهنون تخمین بزنیم ۳ برابر کنیم 😀
بنظرم این محاسبات در کل درست نیست بصورت عمومی در نظر بگیریم
برای مثال شخص خویش بعضی روز ها ۱۲ ساعتم شده برنامه نویسی کردم ولی یه روز دیگه(جزو روزهای غیرتعطیل) شده اصلا کار نکردم
بر این اساس هر شخص باید ساعت کاری خودش رو پیدا کنه همونطور که اشاره شد من روزهای کاریم ۸- ۱۲ ساعت کار میکنم در غیراینصورت اگر حوصله کاری نداشته باشم آن روز جزو روزهای تعطیلم خواهد بود اما اگر جمعه هم باشد حوصله کاری داشته باشم همان کار خودم چند ساعت را انجام خواهم داد.
بله ، در نهایت هر شخصی باید فرمول خودش رو برای محاسبه داشته باشه ! ولی هدف از این پست اینه که یه کلیت و دو دوتا چهارتایی از وضعیت رو دوستان بدونن!
خیلی خوب بود ، تقریبا همون قانون ۳ برابری فکر کنم برای خیلی هامون جواب میده
با تشکر
محاسبه جالبی بود. فقط خداکنه اون ضریب پایینتر نباشه.
در مورد تمرکز یه بررسی که ما بین بچه های برنامه نویس انجام دادیم نشون میداد سوئیچ بین کارها باعث ۲۰ درصد اتلاف زمان میشه. یعنی اگه توی ۱ ساعت کار بین ۵ کار مختلف سوئیچ کنیم، به ازاء هر سوئیچ ۲۰ درصد زمان انجام کل کار (یا هرکدوم از کارها) افزایش پیدا میکنه.
ممنون از اشاره خوبتون. از امروز مک مودم میبندیم روی سیستمهایی که کار مفید میکنن. 😉
دقیقا ، در مورد چند کار هم زمان و پایین آمدن بهره وری ، یک پست جدا گانه دارم که منتشر خواهم کرد.
عالی بود ممنونم بابت به اشتراک گذاری تجربتون
جانا سخن از زبان ما می گویی…
با نحوه محاسبه تون موافقم، اما بهره وری کجایی، دقیقا کجایی؟! جوابش کو ؟
شاید بالغ بر ۴۰-۵۰ مقاله خارجی در مورد بهره وری در تیم های نرم افزاری خونده باشم، به نظرم اکثرا به درد فضای کاری ایران نمی خوره.
کاش تجربیات بهتری جلو چشم تیم های نرم افزاری داخلی بود.
ممنون
در ایران هم میشه یک کارایی کرد ، مثلا ما با استفاده از اسکرام تونستیم بهره وری رو زیاد کنیم ، البته توجه به فرهنگ ایرانی و جامعه شناسی در این زمینه خیلی مهم هست.
برا کسب اطلاعات بیشتر startupacademy.ir رو ببینید!
خیلی مطلب مفیدی بود ، تشکر
من خودم برنامه نویسم به نظرمن اعتبار یک برنامه نویس خیلی خیلی خیلی متاثر از همین تخمین زدن درست یا نا درست زمان هست .
من فکر میکنم این ضریب توی ایران حتی کمتر از ۰٫۶ هم هست
http://toggl.com
ابزار خوبیه برای مشخص کردن کار مفید روی هر پروژه
این ابزار خیلی عالیه ! من یه تجربه خیلی خوب ازش دارم
سلام 🙂
عالی بود…. خیلی جاها به دلیل همین عدم دقت در تخمین دچار گاف هایی اساسی شده ام ؛ ان شاء الله که از این به بعد بیشتر دقت کنم
مسلما توجه به آمار و ارقام خیلی مهمه، با این جال تحلیل درست آمار خیلی مهمتره. بسیاری از صاحب کار های ایرانی فکر میکنن که باید از کارمندانشون تا حد امکان زیاد کار بکشن چون دارن بهشون حقوق میدن! اصلا نمیتونن درک کنن که بازدهی زیاد خیلی مهمتر از کار زیاده. اینکه برای رسیدن به موفقیت انجام کار زیاد مهمه کاملا درسته، با این حال بازدهی بالا واقعا ارتباط زیادی به کار زیاد نداره.
توجه داشته باشید که موضوع این بحث بیشتر بر روی تخمین هست نه کار زیاد !
ممنون ، واقعا استفاده بردیم
متشکر