سلام و درود خدمت همه همراهان دکتراستارتاپ، این چند وقت حسابی درگیر برنامه ریزی و مقدمات سفر دوم به سیلیکون ولی بودم ، و کمتر وقت می کردم بنویسم. بعد از فراهم کردن مقدمات و برنامه ریزی های سفر بالاخره عازم شدیم.

تازه  اینجا و مستقر شدم. این سفر با سفر قبلی متفاوت تر هست و یک سری برنامه ریزی های آموزشی و شبکه سازی رو از قبل برنامه ریزی کردم که به تدریج در دکتر استارتاپ از اونها مطلع خواهید شد. به محض رسیدن ، یه سفر به سانفرانسیسکو داشتم و در رویداد هفته استارتاپ ناب ( بزرگترین گرد همایی نظریه پردازها و فعالان متد استارتاپ در دنیا ) شرکت کردم که خیلی برنامه جالب و آموزنده ای بود ، یک بوت کمپ کد نویسی هم شرکت کردم که به نوع خودش جالب بود.

خوب برای استقرار در اینجا نیاز داشتم که یکسری تجهیزات تهیه کنم ! اولین و مهمترین چیزی که نیاز داشتم ، یک مانیتور بود ، رفتم مال و یک مانیتور ۲۴ اینج خریدم رو شروع کردم.

1

بعد از یک هفته دیدم نه بابا کمر درد خیلی داره اذیت می کنه و نیاز هست که برم یک صندلی درست و حسابی کامپیوتر بخرم. یک چیزی که اینجا برام جالبه وجود مغازه های تخصصی هست ، مثلا یک فروشگاه بزرگ هست بنام office depo یا Staples که هر چیزی که مربوط به لوازم اداری و لوازم تحریر هست رو ارایه میده . جالبه بدونید که یه بخش ویژه استارتاپ ها داره که مربوط به تجهیزات محیط های خلاق هست ! خلاصه رفتم که صندلی بخرم ، اینجا یه چیزی که آدم رو اذیت می کنه اینه که همش در حال تبدیل کردن دلار و ریال به هم هستی ! ( البته کلا باید بیخیال بشی ) مثلا میری یه قهوه استارباکس میزنی مثلا ۵ دلار ، بعد حساب می کنی میبینی ۱۸ هزار تومن پول قهوه دادی 😀  یا یه دفترچه یادداشت میخری ۱۵ دلار 😀 بگذریم…

رفتم صندلی بخرم دیدم قیمت ها خیلی بالاست ولی با یک صحنه جالب مواجه شدم که خیلی باحال بود ، در یکی از مغازه ها یک رویدادی بود بنام Seating Event که در اون صندلی ها رو با تخفیف زیاد مثل حراجی میفروختن …

seating-event

من از قبل تو اینترنت جستجو کرده بودم ببینم برای برنامه نویسی و کارهای استارتاپی چه صندلی رو ملت پیشنهاد داده بودن…خدا رو شکر مدلی که من میخواستم تو حراجی بود و کلی خوشحال شدم ، و اونو تهیه کردم ، جالب بود صندلی قیمتش ۱۲۹ دلار بود که در این حراجی به قیمت ۵۹ دلار میفروختن ! فروشنده از من پرسید که آقا ، براتون صندلی رو اسمبل کنیم یا خودتون اسمبل می کنید ، گفتم هزینه اش چقدر میشه گفت ۱۵ دلار ، گفتم نه داداش خودم اسمبل می کنم ! خلاصه صندلی رو خریدیم و اومدیم خونه و اسمبل کردیم.

assemble

خدارو شکر صندلی خیلی خوبی بود و خیلی کارم رو راحت تر کرد… برای کمردرد هم یکی پیشنهاد داد از این بالشت  های ویژه کمر که به صندلی وصل میشه  بگیرم ، اونم خیلی خوب بود و واقعا بهره وریمو بالا برد.

بعد از چند روز دیدم آقا روی میز نهار خوری که نمیشه کار کرد، ارتفاع میز کمی بالاتر از حد استاندارد بود ، خلاصه تصمیم گرفتم که برم و یک میز بخرم ( 😀 کم کم فکر کنم یه استارتاپ رو همیتجا راه اندازی کنم ) 😀 اینجور که دارم پیش میرم هی دارم چیز میز بخرم.

یه رویکرد جدید در تجهیزات دفتری که برگرفته از تفکر طراحی هست ، قابلیت جابجایی است ، مثلا میزها همه دارای چرخ هستند که به سرعت بشه آرایش استارتاپ و یک دفتر کاری رو تغییر داد. خلاصه جاتون خالی دوباره یه جستجویی تو اینترنت کردیم و دیدیم که بیشتر استارتاپ ها از میزهایی با این مدل استفاده می کنن ! که خلاصه ما هم رفتیم و یکی از این میزها خریدیم . قیمت میز ۲۰۰ دلار 😀 اسمبل ۴۰ دلار ، طبق معمول گفتم نه داداش ! خودم اسمبل می کنم …فدات…. )

seating-desk

desk

خلاصه داستان اینکه ما بالاخره همه چیز رو ردیف کردیم و مستقر شدیم.

desk2

و اما برنامه ها :

اینجا چند تا کارگاه و دوره رو برنامه ریزی کردم که حتما برم ، چند تا شتابدهنده و استارتاپ استودیو رو هم برنامه ریزی کردم که بازدید داشته باشم ، تو این مدت روی یک دوره آموزشی ویژه هم کار کردم که خبرهاشو بزودی از دکتر استارتاپ مطلع خواهید شد، برام خیلی مهم هست که روند های استارتاپی اینجا و اینکه الان روی چه چیزهایی تمرکز میشه رو بررسی کنم و همه این موارد رو با شما به اشتراک بگذارم و دغدغه اصلیم هم اینه که ببینم چطور میشه این آموزه ها رو بومی کرد!

این اکانت من در اینستا گرام هست mahdialipoursakhavi، اگر مایل بودید میتونید منو اونجا دنبال کنید تا بهتر در جریان اتفاقات قرار بگیرید. کانال تلگرام هم که هست !

یک تجربه ناب :

وقتی داشتم می آمدم ، بواسطه محدویت وزنی که داشتم مجبور بودم وسایلی که میخوام بردارم رو با دقت انتخاب کنم . یه ترازوی دیجیتال گرفته بودم و هی بسته هامو وزن می کردم که ببینم چقدر جا دارم ، خیلی برام جالب بود ، سفری در پیش بود و دوست داشتم خیلی چیز ها رو با خودم بیارم ، ولی مجبور بودم انتخاب کنم ، یه جورایی تعلقات شما هویت شما رو مشخص می کنه ! بیشترین چیز هایی که میخواستم بیارم کتاب بود ، کتاب هایی که مدتها پیش خریده بودم به امید اینکه یه روز بخونم ولی تا امروز فرصت نشده بود ! ولی مجبور بودم از بین کتاب ها هم انتخاب کنم ! از بین لباس هام ، و سایر وسایل ! تجربه عجیبی بود ! تو انتخاب کردن کتاب ها کلی کلنجار رفتم ! یعنی من و کتاب هام اینقدر بهم وابسته ایم ! یکی از دوستام گفت ، مهدی من اگر جای تو بودم هیچی نمی بردم ! ولی ترس داشتم ، میگفتم نه ، میخوام اونجا از فرصتم بهترین استفاده رو بکنم ! وقت زیاد دارم و میتونم کلی کارا بکنم….خلاصه داستان ، انتخاب و اولویت بندی چیز هایی که بهش وابسته ای حس جالبی بود برام ! خدا بخیر کنی ، روزی که بخواهیم بمیریم ، چه عذابی بکشیم… 😀 ( تعلقات رو باید بزاری و بری ، و تنها بایدی که برای همه ما وجود داره مرگ هست )

box-1