خودت رو بشناس بعد تصمیم بگیر !خودشناسی مهمترین کار شما !

شما چقدر خودتونو میشناسید ؟ چقدر از توانمندی هاتون مطلع هستید ؟ چه استعداد هایی دارید؟ آیا اون چیزی که بقیه در مورد شما میگن درسته ؟ یا نه یه تصویر هست؟ آیا الان از اون چیز هایی که بدست آوردین راضی هستین؟ کاری که دارین می کنین رضایت بخشه براتون؟ از زندگیتون لذت می برین؟ رضایت درونی دارید یا نه ؟ اصلا در یک کلام

چراغ دلتون روشنه یا نه؟

خیلی جالبه برام، این روز ها افرادی که برای مشاوره به من مراجعه می کنن ، باچند  سئوال کلیدی از سوی من مواجه میشن ! که معمولا برای اولین بار هست که می خوان بهش جواب بدن ! این سئوالات چی هستن :

آقا / خانم ، برنامه ات برای زندگی چیه ؟

میشه یه دو دقیقه در مورد خودتون صحبت کنید و از خودتون برام بگین؟ توانایی هاتون ، استعداد ها و…

آرزوی مادی شما چیه؟ دوست دارید به چی برسید؟

البته تقصیری نداریم ، هیچ جا در طی دوران تحصیل ، بعد از  تحصیل کسی به ما یاد نداده ، یا اجبارمون نکردن که به این موارد فکر کنیم ! ولی واقعا می خوام یه پیشنهاد ( نه نصیحت ) بهتون بدم ، مهمترین وظیفه شما قبل از هر کاری ، بله هر کاری :

قبل از انتخاب رشته

قبل از انتخاب ادامه تحصیل

قبل از ازدواج

قبل از انتخاب شغل

قبل از تصمیم به مهاجرت

و….

یک چیز هست و اون اینه که خودتون رو بشناسید ، با ابعاد شخصیتی خودتون آشنا بشید و ببینید سرشت شما بر پایه چی هست ؟ از چه چیز هایی لذت میبرید و می تونید در اونها پیشرفت کنید .

من معتقدم که شما تنها زمانی احساس رضایت میکنید که همه چیز متناسب با شخصیت شما چیده بشه ، این کار باعث میشه که استرستون کم بشه و احساس رضایت بیشتری داشته باشید.متاسفانه این روز ها همه میخواهند کپی دیگران بشوند ، الگو داشتن هیچ ایرادی نداره ، ولی اینکه توانایی های شما متناسب با هدفتون باشه خیلی مهمه ! شما واقعا برای چه می خواهید به یک هدف برسید ؟ آیا  از عمق وجود به هدف اعتقاد دارید یا به خاطر فشار های جامعه می خواهید به آن اهداف برسید.

شاید حالا این سئوال برای شما پیش بیاید که ابزار خودشناسی چیست ؟ من چطور توانایی های خودم رو بسنجم ؟اصلا نیمرخ شخصیتی من چیه !

بگذارید یه داستان را برایتان تعریف کنم !

من ، مدیر عاملی و لذت از زندگی !

Picture1

من اولین ایده استارتاپی خودمو به نام آوابوک حدود اواخر سال ۸۸ با دو نفر از دوستان نزدیکم شروع کردیم.شرکتی را ثبت کردیم و مدیر عامل آن شرکت شدم ، پروژه کم کم پیشرفت کرد و تعداد پرسنل زیاد شد ( اتفاقی که بطور پیش فرض در هر استارتاپی رخ می دهد ) بعنوان مدیر عامل و مدیر محصول (Product Owner) با اینکه پروژه از نظر فنی پیشرفت خوبی داشت و سازمانهای مختلفی علاقه مند به استفاده از پروژه و سرمایه گذاری در آن شدند ، من درونا احساس رضایت نداشتم ، به دلیل اینکه وظایف اجرایی من رو خسته کرده بود ، نظارت بر کار تیم  ، بیمه ،مالیات ، حسابداری و…کارهای خیلی خسته کننده ای بودن ، در حالی که من از نوآوری در محصول ، شکار فرصت های جدید ، اجرای کمپین های بازاریابی جدید و…. لذت میبردم.در همان زمانها بود که با یک دوست روانشناس آشنا شدم که در برخورد اول به من گفت تو باید فقط در واحد تحقیق و توسعه و نوآوری باشی ، کار اجرایی به هیچوجه برای تو مناسب نیست! راست می گفت ، مدتی بود که راضی نبودم ! از او خواستم که اطلاعات دقیق تری رو به من بده و منو راهنمایی بیشتری بکنه، دوستم چند تا تست روانشناسی از من گرفت و یک نیمرخ شخصیتی از من ارایه داد ، خیلی برام جالب بود ، وقتی گزارششو مرور می کردم ، دیدم خیلی از موارد صحیح هست!مدتها فکر کردم و با چند تا از مشاورین کسب و کار هم مشورت کردم ! باید تصمیم می گرفتم !

من باید چراغ دلم رو روشن می کردم ! بالاخره تصمیم خودم را گرفتم  ! با یکی از سرمایه گذار های پروژه وارد مذاکره شدم ، قسمتی از سهام پروژه رو به اونها واگذار کردم ، شرکت رو معلق کردم و در دفتر جدیدمون در شرکت جدید مستقر شدیم ، و من مسئول واحد تحقیق و توسعه بازار آوابوک شدم ، پروژه مسیر خودشو طی کرد و به جایی رسید که الان کتابخانه الکترونیک یکی از اپراتور های بزرگ تلفن همراه بر روی بستر آوابوک قرار داره ، من هم، هم اکنون لذت بیشتری می برم و روی استارتاپ جدیدم بنام میلوژی کار می کنم. جالبه بدونید که تیپ شخصیتی من کارآفرین سریالی تشخیص داده شده و من واقعا این شخصیت رو دارم ، اینقدر به این مبحث علاقه مند شدم که تحصیلات تکمیلیم رو در رشته کارآفرینی ، اون هم گرایش فناوری ادامه دادم ! من ادامه تحصیل رو برای دل خودم انتخاب کردم و واقعا، درس خوندن برام لذت بخش بود! اینقدر این بحث خودشناسی و کشف استعداد ها و سرمایه گذاری روی اونها برام مهم بود که در تمامی سخنرانی ها و کارگاه هایم از شرکت کنندگان یک سئوال می پرسم

چند نفر تا به حال  تست شخصیت استارندارد دادن؟ چند نفر میدونن چه توانایی ها و استعداد هایی دارن !

بعد از همه این سخنرانی ها و کارگاه ها اولین سئوالی که پرسیده می شد از من این بود ، آقا کجا بریم آزمون بدیم ؟ چه آزمونهایی رو بدیم؟ هزینه اش چقدر هست و…

همین مسئله و اهمیت این کار باعث شد با کمک دو تا از بهترین دوستان قدیمی ام زیر بنای استارتاپ میلوژی رو بذاریم ، استارتاپی با هدف خوشناسی ، کشف استعداد ها ، هدایتگری و بهبود فردی . کلیه آزمونهای مورد نیاز جهت بدست آوردن یک نیمرخ شخصیتی اولیه از خودتون در این وبسایت در قالب تکنیک های بازیگونگی ارایه شده ! تحلیل ها بصورتی روان و خودمانی ارایه شده !در پست های آینده داستان میلوژی رو مفصل شرح خواهم داد! اینجا فقط خواستم به اهمیت تاثیر بحث خودشناسی در مسیر کاری خودم اشاره کنم ! اینکه اینقدر برایم سودمند بود که تصمیم گرفتیم استارتاپی رو در این زمینه راه اندازی کنیم.

جالبه بدونید که همه ما هزینه های زیادی رو در زندگی به دلیل نداشتن آگاهی از ویژگی ها و توانمندی های خودمون رو صرف می کنیم ، هزینه های مالی و زمانی .

از همه شما  خواهش میکنم ، برای اینکه کیفیت زندگی خودتونو بالا ببرین ، لذت بیشترین ببیرین و در آینده حسرت این روزها رو نخورین ، حتما برای خودشناسی اقدام کنید !

مشورت کنید !

کتاب بخوانید !

بیشتر فکر کنید !

ارزشها و رویا های خودتونو یکبار دیگر شخم بزنید !

پیش به سوی آگاهی و موفقیت بیشتر

ok!