مطلبی که در ادامه آورده شده ، یکی از قوانین مهم در موفقیت در استارتاپ ها ، شرکت ها و مسیر زندگی است که همه ما متاسفانه به اون توجه نمی کنیم ، ولی در این مطلب سعی شده با ارایه یک متافور ساده مطلب رو خوب درک کنید ، این روز ها شخصا درراهبری استارتاپ جدیدیمون میلوژی از این تکنیک دارم استفاده می کنم ( قبلا هم استفاده کرده ام ولی اینبار جدی تر و واقعا نتایج مثبتی ازش گرفتم ) امیدوارم براتون مفید واقع بشه !

ذهن ما مثل یک توپ بادی هستش که درونش پر از زنبوره !  منظور از زنبور های درون ذهن ،همان افکار و ایده هایی هستند که تمرکز شما را به هم می زنن  و ذهن شما رو به جهت های مختلف منحرف می کنن!
1
ما هیچوقت دوست نداریم فقط یک کار را انجام بدیم ! ما می خواهیم همه کارها رو انجام بدیم !  ما در آن واحد می خواهیم درس بخوانیم ! تفریح کنیم و استارتاپ خودمان رو هم راه اندازی کنیم ! از طرفی  به خوانندگی هم علاقه داریم ! تازه یک زبان جدید هم برای کلاس گذاشتن جلوی بقیه می خواهیم یاد بگیریم ( فرانسه ، ایتالیایی و…)! هر کدام از این خواسته های ما ، خیلی بی رحمانه دوست دارند تمامی توان ذهن ما رو سمت خودشون بکشن ! و به همین جهت ذهن رو منحرف می کنن! این خواسته ها مثل زنبور هایی هستند که درون توپ بادی (ذهن ما) در جهت مورد نظرشون حرکت می کنن و  از درون به توپ (ذهن ما)ضربه میزنن ! خوب معلومه دیگه چه میشه ! این توپ در جا می زنه ! و تکلیفش مشخص نیست که در نهایت به کجا میره !

2

این داستان روزمره همه ماست ، همیشه درگیر یک تعارض بی پایان هستیم ! حواستون باشه ها ! ما خیلی زمان نداریم ! و معمولا اتفاقای ناخواسته زیادی ممکنه در این مسیر بیافته ! راستی شما اصلا با توانایی ها  و استعدادهای درونی خودتون آشنایی دارین ؟ پیشنهاد میدم تست ها و ارزیابی های موجود در میلوژی رو یه امتحانی بکنین !
پس بیایید با هم ببینیم چطور میشه این داستان رو حل کرد !

نفرین بر بهترین ایده

فرض کنید ، ۲۰ سال پیش شما همون شخص هوشمندی بودید که ایده راه اندازی گوگل ، آمازون یا فیس بوک رو داشتید !شما سه تا از بهترین ایده های قرن پیش رو دارید ، و اگر شما هر کدوم از آنها رو شروع می کردید الان میلیاردر بودید! ولی اگر شما میخواستید هر سه تا ایده رو با هم دیگه شروع کنین و روی هر سه تاش بصورت همزمان وقت بزارین ، به هیچ جایی نمی رسید ید.
اینکه شما تعداد زیادی ایده با حال داشته باشید اصلا کافی نیست ! بسیاری از مردم هم مثل شما ایده هایی عالی درسرشون دارن ( اشاره به اینکه ایده اصلامهم نیست و اجرا و عمل و تمرکز مهمه!).مشکل اینه که داشتن تعداد زیادی ایده  موجب ضربه زدن ایده ها به همدیگه و کنسل شدن و سوختن فرصت ها میشه !

3

هر چقدر جهت های مختلفی برای آینده خودتون داشته باشین ! کمتر پیشرفت میکنین !

مردم چطور ناممکن ها رو ممکن می کنن ؟

یکی از اهداف جسورانه خودتونو در نظر بگیرید …ممم… مثلا نوشتن یک کتاب یا  سفر به مریخ! فرض کنید شرایط طوری باشه که شما باید قطعا به این هدف برسید ! مثلا اجبار دارید ، زندگی خانواده شما به آن وابسته است ! یا اگر به این هدف نرسید داعش خانواده شما را به بدترین وجه ممکن به بی رحمانه ترین وضع از بین ببرد ! ( ببخشید اینجوری نوشتم ، میخوام دقیقا درک کنید داستان چیه )

چطور این کار رو پیگیری می کردید ؟ شما چطور آدمی می شدید؟ چه تغییراتی برای رسیدن به هدفتون رو پیش می گرفتید!
به احتمال زیاد همه کارهای فعلیتون رو ول می کردید و می چسبیدید به این یک کار ! شما تبدیل به یک زنبور بزرگ قدرتمند میشدید که با تمام قدرت توپ ذهن شما رو به سمت هدف هدایت می کرد !خیلی سریع و چابک !

4

تمرکز دیوانه وار بر روی یک هدف قطعا شما را به موفقیت می رساند !این الگویی هست که در انیشتن و ادیسون هم وجود داشته !وقتی شما توان این رو داشته باشید که بر روی یک هدف تمرکز کنید ، بظور تئوری ، دستاورد های شما بی نهایت می شود !

5
دلیل شکست  بسیاری از افراد این نیست که پتانسیل های لازم برای موفقیت رو ندارند ، مشکل اصلی اونها و دلیل عقب موندگیشون اینه که اتفاقا پتانسیل های زیادی دارن و این پتانسیل ها اونها رو به جهت های مختلف منحرف می کنه و وسوسشون میکنه!

چطور جلوی این همه ازدحام رو بگیریم !

ما همیشه می خواهیم  بیشتر از حد تلاش کنیم ! و به چیزهای زیادی برسیم !
ولی متاسفانه از شانس بد ما !  ، حرکت کردن به سمت کارهای مختلف ، تنها راه و ساده ترین راه  برای شکست هست ! و از طرفی در مقابل ، تمرکز و حرکت به سمت یک هدف واحد، ساده ترین و راحت ترین راه و در عین حال سریعترین راه برای رسیدن به موفقیت هست !
خوب پیشنهاد میدم راه های زیر رو امتحان کنید :

اون بالا بالا ها رو هدف بگیرید :

اگرهدف های شما کوچک باشن  ، خیلی زود ممکنه که نیروی خودشونو از دست بدن !  هدف های بزرگتر قدرتمند تر هستند و شما حاضر خواهید بود که هدف های کوچک تر رو فدای اون هدف های بزرگتر کنید و این خودش باعث تمرکز بیشتر میشه ! یه جورایی زنبور های ذهنیتون کمتر میشن !

خودتونو محدود به ۳ مورد کنید :

سه لیست مختلف از سه حوزه مختلف زندگیتونو انتخاب کنید ! مثلا شغل ، خانواده و تفریحات !هر لیست باید یک هدف بزرگ داشته باشد .توجه داشته باشید که هر تعداد هدف بیشتر در هر یک از این بخش ها ،می تونه موفقیت شما در اون بخش رو تحت تاثیر قرار بده!

بزارینش کنار !

هر چیزی که از اولویت پایینی برخوردار هست و بعدا میتونید روش تمرکز کنید رو کنار بزارین ! کار درست رو مارک زوکر برگ کرد ! اول فیس بوک رو راه انداخت بعد رفت دنبال یادگیری زبان چینی!

مواظب خواسته های بیهودتون باشین !

هر خواسته جدیدی که در مسیر سر راه شما قرار بگیره  ، باعث میشه که احتمال موفقیت شما در مسیری که برای خودتون در نظر گرفتین تضعیف بشه ، پس با دقت موارد رو بررسی کنید !بهتره اول خودتونو بشناسین ، توانایی هاتونو کشف کنید ، خودتونو از دیگران کپی نکنید ! این کار به تمرکز شما کمک میکنه!

زنبور های ذهن خودتونو تا جایی که میشه به خط کنید ! از جلو نظااااااام ….

تا جاییکه میتونید اهداف مکمل و هم راستا برای خودتون انتخاب کنید ، مثلا سلامتی و رهبری یک تیم استارتاپی می تونن اهداف همراستایی باشن! فرد سالم تر ، مدیر بهتری خواهد بود ! این دقیقا مثل این میمونه که دو تا زنبور در توپ ذهن شما در یک جهت مشخص در حال حر کت هستند .
6

بسیاری از مردم موفق دنیا ، هیچگاه تمرکز خودشونو بهم نزدن ! آنها بالا بالا ها رو دیدن ! پر از انگیزه بودن و تمامی هدف های زندگیشونو هم راستا کردن و با تمام قدرت به سمت اونها حرکت کردن ! آنها به بسیاری از فرصت هایی که در زندگی بر سر راه آنها قرار گرفته نه گفتند !
اگر شما هم عاشق رویا ها و ایده هاتون هستید !شما هم باید به گزینه های دیگه ای که در مسیر زندگیتون قرار می گیرن و بعضا جذاب هم هستن ! نه بگید ! این کار خیلی سخته ! ولی ببینید کدوم براتون مهمتره !

امیدوارم مطلب مفیدی بوده باشه !

پیش به سوی موفقیت !