چگونه عیار استارتاپ خود را بسنجیم؟ قسمت دوم

در پست قبلی در زمینه اهمیت استفاده از متریک ها ( معیارهای) در نظارت بر رشد استارتاپ مان صحبت کردیم، با مفاهیم اولیه آشنا شدیم و دیدیم که یکی از بهترین چارچوب ها در زمینه معیار های استارتاپ ها چارچوب AARRR است.
در مرحله بعد یک سئوال پیش می آید ، ویژگی های یک معیار مناسب چیست؟این سئوالی بود که در استارتاپ میلوژی با آن مواجه بودیم ، قبل از اینکه به این سئوال پاسخ بدم ، یه نکته جالب رو میخوام براتون بگم و اونهم در زمینه از بین رفتن اطلاعات و کیفیت آنهاست ! یعنی چی ؟ قسمت بعد رو بخونید !

چگونه با علم آمار دروغ بگویید! (برگرفته از کتابی با همین نام )

Book Image

چند تعریف مهم

این مجموعه اعداد را در نظر بگیرید
{ ۱, ۲, ۲, ۳, ۴, ۷, ۹ }

میانگین ( متوسط یا Average)

جمع همه اعداد تقسیم بر تعداد آنها. اینجا ۷ عدد داریم که مجموع این اعداد را حساب می کنیم و آنها را تقسیم بر تعداد ( یعنی ۷ )می کنیم حاصل ۴ می شود. این عدد متوسط یا میانگین نام دارد.

میانه (Median) :

میانه عددی است که یک جمعیت آماری و یا یک توزیع احتمالی را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کند. اگر تعداد جمعیت آماری زوج باشد، میانه با میانگین دو عضو جمعیت که در وسط جمعیت آماری قرار دارند، محاسبه می‌شود.
در مثال بالا میانه ۳ است.{ ۱, ۲, ۲, ۳, ۴, ۷, ۹ }

مد (Mode) :

به ارزش یا مقداری که بیشترین بار (تکرار) در یک مجموعه داده آماری رُخ دهد(اتفاق افتد) گفته می‌شود. مد نوعی سنجش گرایش به مرکز است.
در مثال بالا عدد ۲ بیشترین تکرار را دارد!{ ۱, ۲, ۲, ۳, ۴, ۷, ۹ }

خوب …  تصویر زیر را ببینید! چهار متغیر داریم ! متوسط این متغیر ها چه عددی است؟ ۲۵ ؟ عجیبه نه؟ این نوع مقیاس ها و متریک ها مارو دچار مشکل میکنه ! یکسری از اطلاعات از بین میره !

Mode-average

فرض کنید این اعداد بیانگر تعداد لوگین افراد در سایت شما باشد ! آیا استفاده از معیاری با روش متوسط مناسب است !
یعنی مثلا اگر شما در داشبورد استارتاپتون متوسط لوگین کاربران را در نظر بگیرید اینجا دچار خطا می شوید! آمار میگوید که بطور متوسط ۲۵ لوگین داشته اید ! ولی در عمل شما اطلاعات با ارزشی را از دست می دهید ! فقط یک کاربر لوگین داشته الباقی تعطیل هستند !
پس باید از متریک های درست و مناسبی برای داشبورد های خودتون استفاده کنید
در ادامه ویژگی های یک متریک مناسب رو با هم بررسی میکنیم.
اول یک تعریف

KPI=Key Performance Indicator

یعنی همان معیارهایی که شما بسته به نوع کارتون باید اونها رو بررسی کنید و همیشه حواستون به اونها باشه ! مثلا در استفاده از یک ماشین شما باید همیشه حواستون به سرعت و بنزین باشه ! اینها یه جور KPI هستن !

Old Dashboard
نکته اول : KPI باید ارتباط مستقیم با فرضیات شما داشته باشه ، همونطور که میدونید ما در مرحله استارتاپی یک کسب و کار ، تمام تلاشمون اینه که یک سری فرضیه رو اثبات کنیم و یک مدل تکرار پذیر و قابل گسترش برای درآمد زایی رو بدست بیاریم ! پس باید برامون مهم باشه که چه KPI هایی رو باید انتخاب کنیم !
نکته دوم : در محاسبات مربوط به KPI ها سعی کنید از نسبت گیری ،سرعت و نزخ رشد استفاده کنید تا متوسط گرفتن!(دلیلش رو بالا توضیح دادیم ، متوسط گیری ممکنه یکسری از اطلاعات رو از دید شما پنهان کنه)
مثلا تعداد افرادی که ایمیلشون رو Verify کردن به کل تعداد ثبت نامی ها !
یا مثلا تعداد کاربرانی که حداقل ۲ مطلب را در سایت شما لایک کردن به کل کاربرا ؟!
با مثلا تعداد کل لایک ها به کل کاربران !

نکته سوم : KPIها باید قابلیت مقایسه داشته باشن ! یعنی شما بتونین اونها را در طی زمان یا در شرایط مختلف  با هم مقایسه کنید
مثلا فرض کنید که شما کاربران فعال سایتتون رو به دو دسته تقسیم می کنید به یه عده یکسری فیچر ها رو میدید و به عده ای دیگر یکسری فیچر های دیگر و رفتار آنها را بررسی میکنید ،در این حالت از KPI یکسانی برای هر دو دسته کاربران استفاده میکنید ولی در نهایت می توانید مقایسه کنید که کدام دسته از کاربران در KPI مربوطه به اهداف شما نزدیک تر شده اند ، لذا تصمیمات استراتژیک می توانید بگیرید !
نکته چهارم : KPI ها باید یه معنایی باید داشته باشن ! مفهوم باید داشته باشن ! مثلا ما در میلوژی KPI یی داریم با عنوان تعداد متولدین در وبسایت ! ما برای این مفهوم در بین اعضای تیم پارامتر های مختلفی رو در نظر میگیریم ! لذا تعداد متولدین برای ما معنی دار است !

خوب در پست آینده چندین مثال عملی رو با هم دیگه در زمینه متریک ها بررسی میکنیم
امیدوارم از این پست لذت برده باشید و مفید بوده باشه براتون !