مقدمه کارل اسچارم و استیو بلنک از کتاب استارتاپ ویکند

متنی که در ادامه خواهید خوا ند ترجمه بخشی ازمقدمه  کتاب استارتاپ ویکند است که در آینده ای نه چندان دور جهت استفاده همه علاقه مندان به استارتاپ در دسترس همه قرار خواهد گرفت! این مطلب را به بهانه برگزاری رویداد استارتاپ ویکند درمشهد منتشر کردم !در این مقدمه  به جنبه هایی از انقلاب کارآفرینی مبتنی بر مفهوم استارتاپ اشاره شده است که مطالعه آن خالی از لطف نیست و می تواند منبع مهمی جهت تشخیص فرصت های کارآفرینانه برای علاقه مندان این حوزه باشد.

 

دانش و فن آوری استارت آپ ها در دوران انقلابی(عصرجدید،عصر تحول)

در آینده ما به این دهه ۲۰۱۰-۲۰۲۰ به عنوان سرآغاز انقلاب اقتصادی خواهیم نگریست که از لحاظ اهمیتی که در ایجاد تغییر در دنیا دارد مشابه انقلاب علمی قرن شانزدهم و انقلاب صنعتی قرن هیجدهم خواهد بود . ما در حال حاضر در آستانه یک انقلاب کار آفرینی هستیم . این تنها به معنی تولیدات تکنولوژیک بیشترنیست ( گرچه قطعا سهمی هم در این زمینه خواهیم  داشت) بلکه انقلاب و تحولی است که ساختار تجارت را برای همیشه از آنچه امروزه می شناسیم متحول و دگرگون خواهد کرد ، و مهم تر آن که کیفیت زندگی را در سرتاسر این کره خاکی برای پیروان آن تغییر خواهد داد و موسساتی مانند استارت آپ ویکند پیشتازان این حرکت بزرگ به سوی توسعه خواهند بود .

موانع موجود برای کارآفرینی

طی چهل سال گذشته  استارت آپ ها با ظهور هر موج جدید تکنولوژی به نوآوری و راه اندازی کسب و کارهای دانش بنیان ادامه داده اند . اما ضریب نوآوری مقید به محدودیتهایی است که ما به تازگی شروع به شناختشان کرده ایم . ما تنها طی همین چندسال گذشته به این حقیقت رسیده ایم که عوامل زیر محدود کننده استارت آپ ها هستند :

۱-       روند طولانی بکارگیری تکنولوژی (منظور زمانی است که طول می کشد که از یک ایده به یک محصول مبتنی بر تکنولوژی برسیم)

۲-      هزینه بالای دسترسی به مشتریان اولیه (هزینه تولید محصول)

۳-     ساختار صنعت سرمایه گذاری ریسک پذیری یا همان Venture Capital  (اینکه تعداد شرکتهای سرمایه گذار مخاطره پذیر محدود بوده و لازم است هرکدام از این شرکت ها  برای هراستارت آپ میلیونها دلار سرمایه گذاری کنند.)

۴-     تخصص و مهارت در زمینه چگونگی ایجاد استارت آپ ها( که در مناطق خاص نظیر سیلیکون ولی ، بوستون و نیویورک جمع شده بودند .)

۵-     میزان شکست سرمایه گذاری ها روی ایده های  جدید (استارت آپ ها مقررات رسمی خاصی نداشتند و اغلب پیشنهاد سرمایه گذاری روی آنها به اصطلاح بگیر و نگیر داشت ! و موفقیتشان شانسی بود.)

۶-     روند کند پذیرش و بکارگیری تکنولوژیهای  جدید توسط دولت ها و کمپانی های بزرگ.

خوشبختانه بسیاری از این عوامل در سالهای اخیر مورد تغییرات اساسی قرارگرفته اند . نه تنها سیکل رشد تکنولوژی ها سریع شده و قیمت عرضه محصول به مشتری ها کاهش پیدا کرده ، بلکه موسساتی نظیر استارت آپ  ویکند نیز در زمینه ارائه دانش و شبکه سازی مبتنی بر تکنولوژی ، به تعداد بیشتری از کارآفرینان،  فعال شده اند.

همگانی کردن کارآفرینی( دموکراسی در کارآفرینی)

آنچه در حال رخ دادن است چیزی بیشتر و عمیق تر از ایجاد تغییر در تکنولوژی است . این تغییر در واقع حذف و از سرراه برداشتن بسیاری از موانع و محدودیتهای موجود بر سر راه استارت آپ ها و نوآوری هاست .آن هم به یکباره و از همین حالا.به این تغییرات در ادامه اشاره شده است!

فشرده سازی روند طراحی و توسعه محصول

 در گذشته زمان لازم برای تولید و عرضه اولین نمونه محصول برمبنای چند ماه یا حتی چند سال در نظر گرفته می شد ، چرا که استارت آپ ها برای به اجرا در آوردن ایده و تصوری که موسس استارت آپ ،از آنچه مشتری می خواست برداشت کرده بود به زمان و تحقیق زیاد احتیاج داشت . این بدین معنا بود که آنها عملا هریک از مشخصه های ممکنی که تیم موسس در تصور داشتند، ودر نظر گرفته بودند را به طور یکپارچه و کامل در قالب یک محصول ارائه  می دادند .

اما بتدریج استارت آپ ها دریافتند که مشتری پس از دریافت کالا ، بیشترِ آن مشخصه ها را نمی خواهد و برایش استفاده ای ندارند . یعنی موسسانِ طرح در ارزیابی نیازهای واقعی مشتری اشتباه کرده بودند و در ایجاد و طراحی آن مشخصه ها (که مشتری اصلا علاقه ای به استفاده از آنها را نداشت) تلاش و انرژی زیادی را به هدر داده بودند.

خوشبختانه در حال حاضر استارت آپ ها به گونه ای متفاوت تولید محصول می کنند . بجای آنکه حداکثرِ تعداد مشخصه هایی که می توانند تصور کنند را به وجود بیاورند ، کمترین تعدادِ مشخصه هایی را که بتوانند در کوتاهترین زمان ایجاد کنند را در نظر می گیرند . این مساله باعث می شود بتوانند اولین نسخه محصول را در فاصله زمانی بسیار کوتاهی تولید و به مشتری عرضه کنند. در واقع ، در مورد محصولاتی که نمونه شان را می توان به سادگی و به صورت بیت( bit) و از طریق وب به مشتری نشان داد(منظور پروژه ها و ایده هایی است که مبتنی بر فناوری اطلاعات و اینترنت هستند)، اولین نمونه واقعی محصول را می توان بجای چند سال فقط طی چند هفته به مشتری عرضه کرد.

تولید محصول در استارت آپ ها بجای چندین میلیون دلار فقط چند هزار دلار است

استارت آپ ها در گذشته تنها برای تولید اولین محصول وعرضه ی آن به مشتری به میلیونها دلار سرمایه نیاز داشتند.بطور مثال یک شرکت تولید نرم افزاری می بایست کامپیوتر ها و مجوزهای نرم افزار را از سایر شرکتها خریداری می کرد و برای اجرا و تعمیرات و نگهداری  پروژه نیز نیرو استخدام می کرد . مثلا یک استارت آپِ سخت افزاری می بایست برای ساخت نمونه های اولیه و تجهیزِ کارخانه ای برای تولید محصول هزینه زیادی صرف می کرد.

امروزه وجود نرم افزارهای Open Source باعث شده هزینه تهیه نرم افزار از چند میلیون دلار به چند هزار دلار تقلیل پیدا کند . دیگر لازم نیست استارت آپ برای تولید سخت افزارِ مورد نیاز شان کارخانه بسازند چرا که کارخانجاتی وجود دارند که می توان با استفاده از مدل برون سپاری ،تولید سخت افزار ها را به آنها سپرد.امروزه هزینه ارائه و عرضه محصول برای یک استارت آپِ اینترنتی نسبت به  دهه گذشته حدود یک دهم شده است.

ساختار نوین صنعت سرمایه گذاری ریسک پذیر Ventur Capital

کاهش هزینه های تمام شده برای ارائه یک محصول به بازار ، بویژه برای استارت آپ های اینترنتی ، ساختار صنعت سرمایه گذاری پرخطر را به کلی متحول کرده است . سرمایه گذاریهای  ریسک پذیر در گذشته شاملِ حالِ یک تعداد مشخص از شرکت های رسمی و به ثبت رسیده بود که عمدتا در مناطقی مانند سیلیکون ولی ، بوستون و نیویورک جمع شده بودند . گرچه این شرکت ها هنوز درهمین مناطق جمع اند و در حال رشد می باشند ، حجمِ کلی پولی که در استارت آپ ها سرمایه گذاری اولیه می شود ، افزایش یافته و طبقه جدیدی از سرمایه گذاران پا به میدان گذاشته اند . نام این گروه های جدیدِ سرمایه گذاری ریسک پذیر (Venture Capital ) سوپر فرشته ها (Super Angels)  یا همان فرشتگان کسب و کار می باشد که معمولا سرمایه ای کمتر از سرمایه های چندین هزار میلیون دلاری سنتی دارندو می توانند هزینه و سرمایه لازم برای کمک به راه اندازی یک استارت آپ اینترنتی را فراهم آورند .  این سوپر فرشته های سرمایه گذار  با پیدا شدن نتایج اولیه ، که زمانش نسبت به استارت آپ های سنتی چندین سال زودتر می باشد ، زودتر به بهره برداری و سود حاصل از سرمایه گذاری خود می رسند .

علاوه بر Super Angel  ها ، گروهی دیگری از سرمایه گذاران به نام انکوباتورها( Incubators) از جمله شرکت Y Combinator , TechStars و صدها شرکت دیگر در سرتاسر دنیا روشِ سرمایه گذاری جدیدی به نام سرمایه گذاری Seed  Investing ( یا سرمایه گذاری به روش دانه پاشی ) را در پیش گرفته اند .بدین معنی که این شرکت ها هزینه ها را برای یک دوره سه ماهه بطور رسمی پرداخت می کنند ، تا استارت آپ بتواند در این مدت چیزی را ارائه بدهد که به اندازه کافی تاثیر گذار باشد که بتواند شرکت ها را به سرمایه گذاری در مقیاس بزرگتر ترغیب کند.

استارت آپ ویکندها را می توان اقدام ما قبل آخر در این چرخه سرمایه گذاری دانست . گردهمایی هایی ۵۴ ساعته ای که این امکان را فراهم می کند که تولیدکنندگان نرم افزار، طراحان ، بازاریابان ، مدیران محصول و سایر علاقمندان به استارت آپ ها دور هم جمع شده ، تبادل نظر کنند ، تیم هایی را تشکیل داده ، محصولاتی را بسازند و استارت آپ هایی را راه اندازی کنند.

استارت آپ ویکند همچنین تاکیدی است بر این واقعیت که Venture Capital و Angel Investing دیگر منحصر به امریکا و اروپا نیست . امروزه سرمایه گذاری ریسک پذیر در کشورهایی مثل چین ، هند و سایر کشورهای در حال توسعه  دقیقا مانند سرمایه گذاری ریسک پذیری که در گذشته در  امریکا دیده می شد ، رواج پیدا کرده است .

با ظهور و پیدایش این سرمایه گذارهای انکوباتوری (Incubators)  و         سوپر فرشته ای Super Angels منابع سرمایه به میزان زیادی افزایش یافته است . و این جهانی شدن کارآفرینی بدین معناست که پتانسیل جهانی استارت آپ ها از زمان شروع قرن جدید حداقل ده برابر شده است .

کار آفرینی به عنوان دانش  مدیریتی منحصر بفرد و جدید

طی ده سال گذشته کارآفرینان به حقیقت بسیار مهمی رسیده اند و آن اینکه استارت آپ ها را نمی توان تنها نسخه های کوچکتر کمپانی های بزرگ دانست . کمپانی ها مدل های کسب و کار را اجرا می کنند ، حال آنکه استارت آپ ها در جستجوی یافتن وخلق مدل های کسب و کار جدید هستند . یا شاید دقیق ترش این باشد که استارت آپ ها مجموعه های موقتی هستند که به منظور یافتن یک مدل کسب و کار قابل تکرار و قابل توسعه Scalable طراحی شده اند .

بنابراین کارآفرینان بجای بکارگیری تکنیک های مدیریتی کمپانی های بزرگ ، که در اغلب موارد نطفه نوآوری را در یک استارت آپ جوان از بین می بردند ، ابزارهای مدیریتی جدیدی را ایجاد کرده اند و بدین معنی که با استفاده از مدل تجاری / توسعه مبتنی بر مشتری وتکنیک های توسعه و مدیریت چابک ، ابتدا نقشه فرضیات خود (یا به عبارت دیگر مدل تجاری ) را طراحی می کنند ، سپس این پیش فرض ها را با مشتری های موجود در آن حوزه تست و بررسی می کنند (توسعه مبتنی بر  مشتری) ودر این فرآیند، برای تولید محصول ،مجموعه روشهای توسعه چابک را بکار می برند.

زمانیکه موسسانِ استارت آپ ها  با فرضیاتی روبرو شوند که اشتباه باشند ، اتفاقی که اجتناب ناپذیر است ، نتیجه، یک بحران نخواهد بود بلکه یک فرصت یادگیری است به نام Pivot (منظور چرخش ایده محوری استارت آپ  و مدل کسب و کارمبتنی بر بازخورد های گرفته شده از بازار ) و فرصتی است برای تغییر مدل کسب و کار .

در نتیجه ، امروزه استارت آپ ها ابزارهایی در اختیار دارند که جستجو برای یافتن مشتری را شتاب می بخشند ، زمان ارائه به بازار را کوتاه می کنند و قیمت ها را کاهش می دهند .

نوآوری های حمایت شده از سوی مصرف کننده اینترنتی

در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی سازمانهای اطلاعات و دفاع ایالات متحده با تامین هزینه های لازم برای تحقیق و توسعه در دانشگاهها، نوآوری را در سیلیکون ولی به جریان انداختند و سلاح هایی را خریداری کردند که در آنها اولین ماکروویو و اجزاء نیمه هادی ابداع شده در سیلیکون ولی بکار رفته بود. در دهه های ۷۰ تا ۹۰ این حرکت و جنبش به کارآفرینی هم منتقل شد ، و کمپانی های بزرگ ،نوآوری در زمینه PC ، سخت افزار ،ارتباطات و نرم افزار را حمایت کردند . اما امروزه دولت و سازمان ها در زمینه نوآوری بیشتر دنباله رو و پیرو  هستند و نه  پیشرو . امروزه مصرف کننده ها و به طور خاص کمپانی های اینترنتی  هستند که نوآوری را هدایت می کنند . زمانیکه محصول و کانال های رساندن آن به مشتری بیت ها باشند می توان طی چند سال و نه چند دهه ، دهها یا صدها میلیون مشتری وکاربر(User)پیدا کرد .

منحصر بفرد بودن کارآفرینی singularity

مرزها و محدودیت های کارآفرینی نه تنها در حال از بین رفتن هستند بلکه تقریبا در تمام موارد این محدودیت ها در حال جایگزین شدن با نوآوری هایی هستند که به هر مرحله سرعت می بخشند ، در مواردی حتی با ضریب ۱۰ برابر، سرعت ظهور کارآفرینی  را بیشتر کرده اند . بطور مثال در استارت آپ های اینترنتی زمان لازم برای اینکه اولین محصول بدست مشتری برسد و همینطور هزینه لازم برای رساندنِ اولین محصول به بازار با ضریب ۱۰ برابر کاهش پیدا کرده است . بعلاوه ،تعداد منابع سرمایه گذاری اولیه برای کارآفرینان ۱۰ برابر شده است . این در حالی است که نوآوری با سرعت اینترنت رو به رشد و حرکت است . این رشد تنها به استارت آپ های اینترنتی محدود نشده است . این جریان وجنبش  در نهایت به تمام اجزاء این حوزه راه خواهد یافت .لذا این نوع کارآفرینی مبتنی بر استارت آپ ها ،منحصربفرد است.

در تاریکی مطلق است که قادر به دیدن ستاره ها خواهیم بود

واقعیت این سخن که ما در آستانه انقلابی به اهمیت و عظمت دو انقلاب علمی و صنعتی هستیم ،چیست ؟ تحولات و انقلاب ها ،در زمان رخ دادنشان قابل درک نیستند . زمانیکه جیمز وات با اختراعِ ماشین بخار در سال ۱۷۷۵ آغاز انقلاب صنعتی را کلید زد هیچکس نگفت “از امروز همه چیز تغییر خواهد کرد “. زمانیکه کارل بنز در سال ۱۸۸۵ سوار بر ماشینش Mannheimرا دور زد هیچکس نگفت ” تا یک قرن دیگر ۵۰۰ میلیون از این ماشین وجود خواهد داشت ” . و مطمئنا در سال ۱۹۸۵ وقتی نویس(Noyce) و کیلبی(Kilby) مدار IC را ابداع کردند تصور اینکه سالانه  تعداد ترانزیستور تولید خواهد شد دور از ذهن بود .

ممکن است ما نیز در آینده به این دهه به عنوان آغاز انقلاب خودمان نگاه کنیم و آنرا به عنوان زمانی بدانیم که اکتشافات علمی و گامهای تازه در تکنولوژی بسیار سریع تر از گذشته در بافت جامعه ادغام شدند . یا زمانی که سرعت عملکرد کمپانی ها برای همیشه تغییر کرد . ممکن است  از این سالها به عنوان دورانی یاد کنیم که توانستیم اقتصاد ایلات متحده را دوباره از نو بسازیم و نرخ تولید محصولات داخلی رابه یکباره بطور جهشی بالا ببریم و ایلات متحده و کل دنیا را به  سطحی از ثروت برسانیم که تا آن موقع هیچ وقت نبوده اند. این دهه می تواند سرآغاز عصری جدید برای اقتصادی نوین درایالات متحده و دنیاباشد . اقتصادی که بر پایه کارآفرینی و نوآوری است .سازمانی مثل استارت آپ ویکند در روند این انقلاب پیشتاز خواهد بود. حرکتی مردمی که تکنولوژی ، ابزارها و شبکه ها را در دسترس کسانی قرار می دهد که فعالان ایجاد تغییرات مثبت در دنیا هستند . خلاصه کلام اینکه این دهه ای است که فرزندان ما در آینده به آن نگاه خواهند کرد و از اینکه ما در تاریکی توانستیم ستاره ها را ببینیم شگفت زده خواهند شد .